نویسنده: علی شیرازی

 

نسیبه، دختر كعب بن عمرو، از بانوان نمونه اسلام بود كه به همراه شوهرش «زید» و دو فرزندش «عبدالله» و «حبیب» در نبرد اُحد شركت كرد و با استقامت و شجاعت خویش، حماسه‌ها آفرید.
وی در آغاز درگیری، مَشك آب را برداشته، به مجروحان آب می‌داد. در این میان، چشمش به فرزندش افتاد كه زخمی شده است. با دست خود، فرزندش را مداوا كرد و برای شركت مجدد در جنگ به او گفت: «پسرم! بپاخیز و جنگ كن!»
نسیبه، همچنان به یاری رزمندگان می‌شتافت. ناگهان متوجه شد عده‌ای از مسلمانان، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را تنها گذارده و پا به فرار نهاده‌اند؛ لذا برای حفاظت از جان پیغمبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، مَشك آب را به كناری انداخت و با دشمن به نبرد پرداخت و دوازده زخم شمشیر و نیزه را به جان خرید. (1)
نسیبه در هنگامه‌ی نبرد متوجه شد كه پسرش عبدالله نیز می‌خواهد فرار كند. جلوی او را گرفت و گفت: «پسرم! به كجا می‌گریزی؟ آیا از خدا و رسولش فرار می‌كنی؟»
در همان حال، یكی از سپاهیان اسلام، سپرش را بر شانه گذاشته بود و قصد فرار داشت. پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به وی فرمودند: «حال كه فرار می‌كنی، سپرت را بینداز!»
دو سپر را انداخت، نسیبه آن را برداشت، كافری رسید و شمشیری به سوی او فرو آورد، نسیبه با سپر، شمشیر را برگردانید و با یك ضربت، اسبش را از پا درآورد.
پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به عبدالله بن زید فرمودند: «مادرت را كمك كن.» عبدالله با سرعت به كمك مادر شتافت و به همراه مادرش، آن كافر را كشتند.(2)
نسیبه همچنین در جنگ حنین شركت كرد و زمانی كه فرار مسلمانان ضعیف الایمان را در آن جنگ دید، خاک از زمین بر می‌داشت و بر سر و روی فراریان می‌ریخت و می‌گفت: «كجا فرار می‌كنید؟ آیا از خدا و رسولش می‌گریزید؟»(3)
پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، در نبردی كه بین قوای اسلام و سپاه مسیلمه‌ی كذاب (قاتل حبیب بن زید) در یمامه به وقوع پیوست، وی همراه دیگر جنگاوران دلیر اسلام، به نبرد پرداخت و انتقام فرزندش را از مسیلمه گرفت و خود نیز در آن جنگ، یك دستش قطع شد. (4)

پی‌نوشت‌ها:

1. طبقات الكبری، ج8، ص 412.
2. سفینةالبحار، ج2، ص 585.
3. بحارالانوار، ج21، ص 150.
4. روضةالصفا، ج2، ص 112.

منبع مقاله :
شیرازی، علی؛ (1394)؛ زنان نمونه، قم: مؤسسه بوستان كتاب (مركز چاپ و نشر تبلیغات اسلامی)، چاپ هشتم.